خاقانی شروانی
از مجموعه: غزلیات
سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
در سینهٔ جانبازان سودای تو اولیتر
ای جان همه عالم، ریحان همه عالم
سلطان همه عالم مولای تو اولیتر
ای داور مهجوران، جان داروی رنجوران
صبر همه مستوران، رسوای تو اولیتر
خواهی که کُشی یاری آن یار منم آری
گر کشتنیام باری در پای تو اولیتر
خرمترم آنگه بین از خوی توام غمگین
کز هرچه کند تسکین صفرای تو اولیتر
دل کز همه درماند جان بر سرت افشاند
چون جای تو او داند، او جای تو اولیتر
رای تو به کینتوزی دارد سر جانسوزی
چون نیست لبت روزی، هم رای تو اولیتر
تا تو به پری مانی، شیدای توام دانی
یک شهر چو خاقانی شیدای تو اولیتر